تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی چیست؟ (Fundamental Analysis)

میدانیم که سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال نیازمند تحقیق دقیق و ارزیابی همه معیارهای موجود است. بیشتر پروژه های کریپتو اطلاعات وسیعی درباره هدف یک ارز، اقتصاد توکن، تیمی که از آن پشتیبانی میکنند و پیشرفت آن تا به امروز را در اختیار عموم قرار میدهند. حال با استفاده از ترکیبی از عوامل کمیتی و کیفیتی، شما میتوانید چشم اندازی از عملکرد یک کریپتو به دست آورید. برای این کار میتوان از تحلیل بنیادی استفاده کرد.
تفکر غلطی که میان تازه واردان به بازار ارز دیجیتال رواج دارد این است که به علت نوسانات بازار نمیتوان ارزش یک ارز را به درستی ارزیابی کرد و سرمایه گذاری موفقی داشت. اما در واقع با اینکه یک ارز میتوان دستخوش تغییرات ناگهانی معامله گران بازار شود، همچنان میتوان به نتیجه گیری دقیقی درباره ارزش آن دست یافت؛ همانطور که روزانه چند هزار تریدر معاملات موفقی را به انجام میرسانند.
درک درستی از تحلیل بنیادی به شما کمک میکند که تصمیم بگیرید چه ارزی ارزش خرید یا فروش دارد. در اینجا نحوه رویکرد تحلیل بنیادی را توضیح میدهیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی ارزش حقیقی یک دارایی را تعیین میکند. ارزیابی اطلاعات اساسی پروژه های کریپتو باعث میشود شما متوجه شوید که در حال حاضر ارزی بیشتر یا کمتر از حد واقعی خود ارزش دارد. به طور مثال اگر قیمت کنونی ارزی با درآمد آن هماهنگی نداشته باشد و بیشتر از آن باشد، این ارز بیشتر از ارزش واقعی خود قیمت دارد و تحلیل گران متوجه میشوند که قیمت آن به زودی ریزش خواهد کرد.
ارزهای دیجیتال همواره دچار نوسان بوده و حتی ارزهای شناخته شده ای چون بیت کوین و اتریوم دستخوش نوسانات ناگهانی میشوند. بنابراین سرمایه گذاری در ارزهای جدید ریسک بالایی دارد مگر اینکه با استفاده از ابزار هایی چون تحلیل بنیادی بدانید که دقیقا دارایی خود را کجا سرمایه گذاری میکنید.
تحلیل بنیادی در زمینه کریپتو با تحلیل های سنتی تفاوت دارد. شرکت ها و بانک های رسمی موظف اند که هر سه ماه یک بار گزارش هایی با استفاده از استانداردهای شناخته شده حسابداری صادر کنند. اما بازار کریپتو لزوما مقید به مققرات بین المللی نیست و در واقع تنها ویژگی آن این است که هیچ فرد یا شرکتی مسئولیتی در قبال دارایی ها و اطلاعات درون آن نداشته باشد و کنترلی نیز بر آنها نداشته باشد. به ین صورت بازار ارز دیجیتال کاملا غیر متمرکز است. بنابراین در این بازار روش های سنتی تحلیل و ارزیابی داده ها کارایی ندارد. در عوض در بازار کریپتو، عموم مردم میتوانند تمام تراکنش ها را روی زنجیره بلوکی بازرسی کنند. همچنین موسسان یک پروژه بایستی کاربران خود را در زمینه مسیر پیشروی دارایی ها آگاه کرده و به روز رسانی کنند.
هدف اصلی تحلیل بنیادی کریپتو، کاهش ریسک سرمایه گذاری و ارزیابی پتانسیل سوددهی دارایی است. در اینجا به سه دسته از متریک هایی میپردازیم که بر ارزش یک کریپتو تاثیر میگذارند:
- متریک بلاک چین:
تمام فعالیت های کریپتو بر روی بلاک چین انجام میشوند و این زنجیره میتواند منبع بسیار مفیدی برای دریافت اطلاعات باشند. یافتن متریک های بلاک چین میتواند در ابتدا سخت باشد، اما وبسایت ها و ابزاری هستند که این اطلاعات را پیدا و منتشر میکنند.
هش ریت (Hash Rate) یا نرخ هش عامل مهمی در بلاک چین است که باید در نظر گرفته شود. هش ریت امنیت دارایی را مشخص کرده و نشان میدهد که کاربران با چه سرعتی میتوانند زنچیره ای را در یک بلاک چین استخراج کنند. اگر این رقم بالا باشد، ماینرها شانس بیشتری برای امتیاز گرفتم دارند و امکان هک شدن نیز پایین می آید. همچنین اگر این رقم پایین باشد نشان میدهد که کاربران علاقه ای به استخراج آن کریپتو ندارند و در نتیجه سرمایه گذاری در آن سودی ندارد.
مقایسه و محاسبه آدرس های فعال در بلاک چین نیز میتواند در این زمینه مفید باشد. میتوانید با مقایسه مجموع آدرس های فعال طی یک مدت معین میزان رشد یا نزول کریپتو را تخمین بزنید.
متریک دیگر محاسبه تراکنش های یک توکن است. اگر این میزان این تراکنش ها بالا باشد به این معنی است که این توکن چرخه ثابتی دارد. نگاه به هزینه ها و دستمزد های پرداختی نیز میتواند متریک مفیدی باشد. هرچه میزان هزینه های پرداختی بالاتر باشد به این معنی است که تقاضا بیشتر است. با این حال تمام این متریک ها را نمیتوان در تمام موارد استفاده کرد و از نتیجه آن مطمئن بود. اما میتوان عملکرد کریپتو را به این گونه تخمین زد.
- متریک اقتصادی:
این متریک ها مرتبط با اقتصادیات یک ارز دیجیتال بوده و بسیاری از آنها عوامل کمیتی هستند، بنابراین یافتن و ارزیابی آنها آسان تر است. معمولا این اولین اطلاعاتی است که سرمایه گذاران درباره آن تحقیق میکنند، اما مهم این است که تحقیقات خود را با همین متریک ها تمام نکنند و متریک های دیگر را نیز در نظر گیرند.
واضح ترین متریک اقتصادی یافتن مارکت کپ (Market Capitalisation) یا «مجموع سرمایه بازار» یک ارز است که با ضرب قیمت یک ارز در مقدار عرضه ی در چرخش آن محاسبه میشود. جواب این معادله در واقع ارزش کل تمام سکه های در دسترس از یک ارز دیجیتال است. البته این جواب میتواند گمراه کننده باشد اگر در محاسبه خود عوامل جزئی مانند نقدینگی را در نظر نگیرید. به صورت کلی گفته میشود که ارزهایی با مارکت کپ پایین پتانسیل بیشتری برای رشد سریع تر دارند، اما ارزهایی با مارکت کپ بالا از ثبات بیشتری برخوردارند.
زیرمجموعه دیگری از متریک اقتصادی میتواند نقدینگی (Liquidity) باشد. اگر مقداری از یک ارز دیجیتال میتواند خریده یا فروخته شود بدون اینکه در ارزش بازار آن تغییر ناگهانی اینجاد شود، این به معنی نقدینگی بالای این ارز است. برای محاسبه آن میتوانید به اسپرد خرید و فروش (The bid-ask spread) یک ارز مراجعه کنید؛ به این معنی که هرچه میان قیمتی خرید یک ارز و قیمت فروش آن تفاوت کمتری باشد، اسپرد خرید و فروش پایین تر است، نقدینگی آن بالاتر است و سرمایه گذاری در آن میتواند موفق تر باشد.
- متریک پروژه:
متریک های پروژه رویکردی کیفیتی برای محاسبه عملکرد یک ارز دیجیتال است. این متریک ها بر عوامل درونی و بیرونی تمرکز میکنند: مانند هدف از ساخت یک ارز و نحوه عملکرد آن در طول زمان.
در ابتدا میتوان از روش تحلیل سابقه استفاده کرد. وبسایت پروژه های کریپتو اطلاعاتی درباره اعضای تیم خود به اشتراک میگذارند. شما میتوانید پروفایل آنها و زمینه حرفه ای آنها را دنبال کرده و احتمال موفقیت پروژه کنونی آنها را تخمین بزنید. همچنین میتوانید درباره افراد یا شرکت هایی که پروژه مورد نظر را پشتیبانی یا راهنمایی میکنند تحقیق کنید.
روش دوم چک کردن برگه سفید کریپتو (Crypto White Paper) است. برگه سفید کریپتو سندی است که هدف و عملکرد پروژه را خلاصه کرده و حداقل شامل موارد زیر است: روش های تکنولوژی بلاک چین، موارد استفاده از ارز، ویژگی های و به روزرسانی های برنامه ریزی شده، اطلاعات درباره اقتصادیات و فروش توکن، اطلاعات درباره اعضای تیم. شما باید برگه سفید کریپتو را با دقت بررسی کنید و از نقد های شخص ثالث درباره آن نیز استفاده کنید.
رویکرد سوم تحقیق درباره پروژه هایی است که رقیب پروژه مورد نظر واقع میشوند. در بازار ارز دیجیتال همواره رقابت تنگاتنگی میان پروژه های هم تراز وجود دارد و بررسی آنها در پس زمینه کلی این سیستم میتواند به شما نشان دهد که پتانسیل یک پروژه برای موفقیت چقدر است.
رویکرد چهارم شامل بررسی نقشه راه (Road Map) یک پروژه است. بیشتر پروژه های کریپتو نقشه راهی برای آینده در نظر میگیرند که زمان عرضه، ویژگی های جدید، به روز رسانی ها و دیگر موارد مهم در آینده را نشان میدهد. از این نقشه های راه میتوان برای ارزیابی دستیابی پروژه به اهدافش استفاده کرد.
روش آخر رجوع به توکنومیکس (Tokenomics) یا اقتصاد توکنی و کارایی پروژه است. توکنومیکس به معنای اقتصاد عرضه و تقاضای یک توکن است. عرضه و تقاضای یک ارز دیجیتال قیمت آن را رقم میزند. هرچه نرخ تقاضا نسبت به نرخ عرضه بیشتر باشد قیمت ارز بالاتر میرود. کارایی یک توکن نیز نمایانگر نقشی است که این توکن میتواند ایفا کند؛ به عنوان مثال توکنی که موارد استفاده بیشتری در دنیای واقعی داشته باشد متقاضیان بیشتری دارد.
بررسی تمام متریک های ذکر شده میتواند در تخمین موفقیت سرمایه گذاری شما بسیار مفید واقع شود؛ با این حال باید توجه داشت که نتایج هیچ کدام از آنها نمیتواند به راه حلی قطعی بینجامد و کاربران همچنان باید با بهره گرفتن از مطالعه زیاد، مشاوره مفید و دقت فراوان دارایی خود را به بهترین نحو سرمایه گذاری کنند.